اسرار و جایگاه نهاد خانواده مددجویان کمیته امداد و بهزیستی باید حفظ شود.

درقانون اساسی در  اصل ۴۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به ریشه‌کن کردن فقر تأکید شده است. در بخشی از این اصل آمده استبرای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه‌کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او، اقتصاد جمهوری اسلامی براساس تامین نیازهای اساسی و تامین شرایط و امکانات برای ایجاد اشتغال کامل  استوار می‌شود.                                                         

کمیته امداد امام خمینی بر اساس وظایف خود و اصل ۴۳ قانون اساسی کشور، برنامه جامعی برای مبارزه با فقر و محرومیت و دستگیری از نیازمندان و مستمندان جامعه و یاری‌رسانی به این قشر از جامعه تحت عنوان طرح مددجویی انجام می دهد در این طرح افراد نیازمند بسته به عواملی چون فقدان سرپرست، از کارافتادگی سرپرست، معلولیت سرپرست و بیماری سرپرست یا استیصال و درماندگی پس از طی فرآیند شناسایی و برحسب نوع نیازمندی، مورد حمایت مستمر  یا موردی کمیته امداد خمینی (ره) قرار می گیرند.نکته ای که در این مورد برای این نهاد و از جمله بهزیستی کشور باید مورد ملاک قرار گیرد حفظ اسرار مددجویان تحت پوشش این سازمان هستند که متاسفانه در بعضی از شهر ها این حفظ اسرار و شان و جایگاه مددجو در نزد خانواده و فامیل و نزدیگان و همسایگان و ...مورد سوال قرار می گیرد که همه اینها به سپردن وظیفه اصلی این نهاد ها به موسسات خصوصی است که تحقیق و بازرسی از محل مددجو را انجام می دهند و گاه مشاهده می شود که با قرار دادن ماشین با ارم این نهادها در خانه این افراد و با تحقیق از همسایه و ...عرض و حیثیت این افراد مورد سوال قرار می گیرد. اگر از منظر قانون اساسی بنگریم باید متوجه باشیم که حیثیت افراد از تعرض مصون است  و این حیثیت فقط از باب اقامه دعوا در محاکم دادگستری نیست و همه جوانب را شامل می شود برای نمونه برای تهیه جهزیه دخترتحت پوشش این نهاد گاها مشاهده می شود که ارم و مهر کمیته امداد و بهزیستی بر پشت فرش و وسایل تهیه شده برچسبانده می شود که این از نظر عقلانی و از نظر قانون اساسی و حفظ حقوق شهروندی که باید در خفا و راه پیامبران و امامان همچون حضرت علی که در شب فقیران را سیراب می کرد،این کار عملی شود که نمی شود.خدمت بی منتی که از طرف کمیته امداد و بهزیستی انجام می شود چه لزومی دارد که در برخی از شهر ها این خدمت بی منت توسط موسسات خصوصی که کار تحقیق و بازرسی از سکونت و خود کفایی مددجو را انجام می دهند تبدیل به خدمت ذلت شود ،فردی که یک عمر برای اینکه فرزندش نداند که مددجو و عضو این سازمان است و ذره ذره با قاشق آبرو جمع کرده که اعلام داشته که با دسترنج خود زندگی می چرخاند و حالا با این کار ها کل کاسه آبرو رو بر زمین می ریزند. سخنم با این مطالب را فقط در یک کلمه خلاصه می کنم که سازمانهای یاد شده به جای صف قرار دادن وسایل خانه برای نوعروسان در پشت نیسانها و زدن مهر و ارم این سازمانها بر پشت فرشها و وسایل تهیه شده و گرفتن فیلم و پخش در فضای مجازی این کار را در خفا انجام دهند چرا که این نوعروس فردایی دارد ان هم زندگی در خانه شوهری که تصوری از مددجو بودن این افراد در زندگی ندارد.کلام اخر اینکه این مطالب در وصف زوجه ای که شوهرش نمیدانست خانواده همسرش عضو این سازمانها بوده و جهیزیه از این راه تامین شده است و شاید این کلام باور نکردنی و خنده دار باشد ولی این پرونده به خاطر وجود مهر و ارم کمیته به اختلاف منجر شده است و امید است مسئولان زیربط این اسرار را در خود سازمان حفظ کرده و مدد جو بودن فرد در بیرون تراووش نکند که باعث اسیب های اجتماعی در بین فرزندان مددجو با گفته های فرزندان ثروتمندان در بیرون از خانه از جمله مدرسه می شود.هروقت در مدارس به دانش آموزان یاد ندهند که به کسی که آشغال را جمع می کند پاکبان می گویند نه آشغالچی،وضع همین است ،چرا که در مدرسه ای از دانش آموزی پرسیدن شغل پدرت چیست؟ و تا خود دانش آموز جواب دهد دانش اموز دیگرکه از خانواده ثروتمندی بود جواب داد که شغل پدرش آشغالچی و همه دانش آموزان خندیدند و آن دانش آموز آسیبی دید که جبران ناپذیر است.                                       

نویسنده:حسن بصیری هریس رتبه علمی پژوهشگر حقوق خانواده

  حقوق و خانواده