موضوع:

جنایت بیش ازمقصود جانی

 

نویسنده:حسن بصیری هریس کارشناسی ارشد جزا و جرم شناسی

 

......................................

 

زمستان1395

 

 

(بسمه تعالی)

فهرست مطالب

1.چکیده:..........................................................................................................................................................................................

2.مقدمه:.........................................................................................................................

3.تعریف جنایت:................................................................................................................

4.انواع جنایت...................................................................................................................

4-1 جنایت عمدی:.............................................................................................................

4-2 جنایت شبه عمدی.........................................................................................................

4-3 جنایت خطای محض:....................................................................................................

5.حالت های جنایت:...........................................................................................................

5-1 وقوع جنایت با شیوه مقصود برای جانی.............................................................................

5-2 وقوع جنایت با شیوه غیر مقصود.....................................................................................

5-3 وقوع جنایت بیش از مقصود جانی....................................................................................

6-موضوع و طریقیت وسیله از نظر فقها..................................................................................

7-موارد وقوع جنایت..........................................................................................................

7-1 بی احتیاطی................................................................................................................

7-2 نداشتن مهارت.............................................................................................................

7-3 رعایت نکردن مقررات و نظامات دولتی............................................................................

7-4 بی مبالاتی..................................................................................................................

8-نتیجه:..........................................................................................................................

9- منابع و ماخذ:................................................................................................................

چکیده:

این مقاله در صد بررسی جنایت و موارد عمدی بودن ان است وسعی دارد به بررسی جنایات بیش از مقصود جانی در قانون مجازات اسلامی 1392 بپردازد.و تا حد امکان به پرسش های لازم در مورد جنایت بیش از مقصود جانی پاسخ دهد انجام رفتار مجرمانه به تنهای برای مجرم قلمداد کردن فاعلش کافی نمی باشد، لذا علاوه بر انجام فعل مجرمانه، احراز سوءنیت ( قصد مجرمانه ) نیز لازم می باشد. از سوی دیگر سوءنیت یا قصد مجرمانه در انجام تمام افعال مجرمانه بصورت یکسان نبوده بلکه متفاوت از همدیگر می باشد. بنابراین حقوق دانان و قانون گذاران کشورها جنایت را به لحاظ عنصر معنوی یا روانی به سه دسته ( جنایت عمد، شبه عمد و خطائی محض ) تقسیم بندی نموده اند اگر بخواهیم بصورت مختصر بیان نمائیم چنین است که؛ جنایت در صورتی عمدی است که در آن هم قصد فعل و هم قصد نتیجه از سوی مرتکب احراز گردد. جنایت شبه عمد جنایتی است که در آن وجود قصد فعل مهم بوده و نیاز به قصد نتیجه ندارد، اما خطائی محض در موقعی است که در آن نه قصد فعل وجود داشته باشد و نه قصد نتیجه                                                                  

مقدمه:

یکی از موضوعاتی که همیشه  مورد توجه قضات  و حقوق دانان و وکلا گاهی پیش می ایدجنایت بیش از مقصود جانی است که در مورد عمدی و شبه عمدی بودن ، انها را گاهی دچار تردید و شک می کند ،اینکه هرگاه فردی مرتکب جنایت عمدی گردد لکن نتیجه رفتار ارتکابی، بیشتر از مقصود وی واقع شود، چنانچه جنایت واقع شده، مشمول تعریف جنایات عمدی نشود، نسبت به جنایت کمتر، عمدی و نسبت به جنایت بیشتر، شبه عمدی محسوب می شود، مانند آنکه انگشت کسی را قطع کند و به سبب آن دست وی قطع شود و یا فوت کند که نسبت به قطع انگشت عمدی و نسبت به قطع دست و یا فوت شبه عمدی است .و برای سهولت تشخیص دادن جنایت، به بررسی جنایت های عمدی و شبه عمدی و جنایت بیش از مقصود می پردازیم که امیداست بتوانیم با بررسی مقوله فوق در تشخیص این موضوعات اگاهی کامل داشته باشیم.                        

تعریف جنایت:

جنایت در لغت به معنای گناه و گناه کردن است، کلمه جنایت معرب بوده  و از کلمه فارسی (گناه) گرفته شده است جنایت در اصل چیدن میوه از درخت بود، و نقل به ایجاد و احداث شر و سپس به خود شّر ، و بعد به فعل حرام شده است. هر فعلی که آن را منع کرده باشند و متضمن زیانی باشد. جنایت به یک معنا چند دسته است که شامل جنایت بر ( نفس، ناموس، اموال، عضو ) می باشد. اما جنایت در اصطلاح شرع، اسم است برای هر فعل حرام، ولی در عرف فقهاء، جنایت را اختصاص داده اند به آنچه نسبت به اطراف و اعضاء بدن یا نسبت به نفس باشد.                                                                                                                                  

مقصود از جنایت اعمال زیانباری است که علیه جسم و جان دیگری رخ می دهدهمچون قتل ،ضرب و جرح و قطع عضو یا اینطور بگویم عبارت است از سلب غیر قانونی حیات در قتل، یا وارد کردن صدمه درغیر قتل (درصدمات )که بصورت مباشرت یاتسبیب می باشد                                                                          

انواع جنایت:

در قانون مجازات اسلامی ایران از سوء نیت یا قصد مجرمانه سخن به میان نیامده، اما به گفته برخی­ها عبارات (عمد، علم، عالماً و عامداً ) در مواد مختلف قانون مجازات به یک معنی به کار رفته است که در واقع منظور قصد مجرمانه بوده است. و مراد از آن عمدی بودن جرم است قانون گذار ایران بدون اینکه تعریفی از جنایت عمدی ارائه کند، مصادیق آنرا در ماده (290 ) قانون مجازات اسلامی بیان داشته و مقرر می دارد که جنایت در موارد زیر عمدی محسوب می شود:                                                                                                     

الف ) « هرگاه مرتکب با انجام کاری قصد ایراد جنایت بر فرد یا افرادی معین یا فرد یا افرادی غیر معین از یک جمع را داشته باشد و در عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن واقع شود، خواه کار ارتکابی نوعاً موجب وقوع آن جنایت بشود، خواه نشود ». مصادیق بند الف ماده فوق الذکر عبارت اند از : مثلاً: اگر آقای الف به قصد کشتن آقای ب طرف او حمله ور شود، در اینصورت عمل آقای الف عمد دانسته می شود. چه قتل حاصل شود چه ضرب جرح. مثال دوم: اگر یک کسی یک شخص معین از یک جمع یا افرادی غیر معین از یک جمع را به قصد کشتن مورد حمله قرار بدهد، بازهم عمل ارتکابی شخص عمد دانسته می شود، چه منجر به قتل شود یا منجر به ضرب و جرح شود.

ب ) « هر گاه مرتکب، عمداً کاری انجام دهد که نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن، می گردد، هرچند قصد ارتکاب آن جنایت یا نظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه و متوجه بوده که آن کار نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود ». حالت دوم عمد در واقع زمانی است که بدون اینکه مرتکب، قصد انجام یک جنایت را داشته باشد، اما فعلی را که نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود انجام می دهد. در این حالت نیز عمل مرتکب عمد دانسته می شود. مثلاً: شخصی بدون اینکه قصد کشتن آقای الف را داشته باشد، بالای او طوری حمله می کند که نوعاً عمل مرتکب کشنده بوده و سبب مرگ آقای الف می گردد، در این صورت قتل که واقع شده عمدی خواهد بود. البته با توجه به تبصره بند (ب) باید خاطر نشان ساخت که عدم آگاهی و توجه مرتکب باید اثبات گردد و در صورت عدم اثبات جنایت عمدی است.

پ ) « هر گاه مرتکب قصد ارتکاب جنایت واقع شده یا نظیر آن را نداشته و کاری را هم که انجام داده است، نسبت به افراد متعارف نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن، نمی شود، لکن در خصوص مجنی علیه، به علت بیماری، ضعف، پیری یا هر وضعیت دیگر و یا به علت وضعیت خاص مکانی یا زمانی نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود، مشروط بر آن که مرتکب به وضعیت نا متعارف مجنی علیه یا وضعیت خاص مکانی یا زمانی آگاه و متوجه باشد ». نوع سوم از مصادق جنایت عمدی موردی است که در بند (پ) ماده 290 بیان گردیده است، یعنی در حالات فوق الذکر نیز جنایت اتفاق افتاده عمدی تلقی می گردد. مثلاً: آقای الف با چوبی که نوعاً نسبت به افراد متعارف کشنده نیست، پیر مردی، یا مریضی را می زند، با وجود علم داشتن به مریضی طرف، و سبب مرگ آن پیر مرد یا شخص مریض می گردد. در این صورت عمل مرتکب (قتل) عمدی دانسته میشود زیراعملی را که شخص مرتکب انجام داده نسبت به طرف کشنده محسوب می گردد و از طرف دیگر شخص مرتکب نیز با وجود علم و آگاهی انجام داده است. مثال دیگر: اگر شخص ضعیفی را در فصل سرما در آب سرد بیاندازد و شخص بمیرد یا مریض شود، عمل ارتکاب یافته عمدی تلقی می گردد. چون در چنین شرایط و وضعیتی انجام عمل ارتکاب یافته همرا با سوءنیت دانسته می شود. با توجه به تبصره 2 بند (پ اولاً باید علم و آگاهی مرتکب نسبت به عملی را که انجام داده و اینکه نسبت به طرف کشنده بوده باید اثبات گردد، وگرنه قتل واقع شده عمدی نخواهد بود. دوماً وضعیت خاص زمانی و مکانی هم باید به مرحله اثبات برسد، در صورت عدم اثبات، جنایت وارده عمدی  نیست  .                                                                                            

ت ) « هر گاه مرتکب قصد ایراد جنایت واقع شده یا نظیر آن را داشته باشد، بدون آن که فرد یا جمع معینی مقصود وی باشد، و در عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن واقع شود، مانند این که در اماکن عمومی بمب گذاری کند ». چهارمین صورت از جنایت عمدی در بند (ت) ماده 290 بیان گردیده است ک در اینجا فقط قصد جنایت مهم است، بدون اینکه مجنی علیه مشخص منظور او بوده باشد. به عبارت دیگر می توان گفت، همین که  مرتکب قصد قتل را کرد،بدون اینکه طرف مشخص باشد ،عمل عمد دانسته می شود ،مثلا انداختن بمب در میان جمعیت.                                                                                                                       

 

 

ب)جنایت شبه عمد

قانون گذار جمهوری اسلامی ایران بازهم بدون اینکه تعریفی از جنایت شبه عمد ارائه دهد، در ماده 291 قانون مجازات اسلامی مصادیق جنایت شبه عمد را چنین بیان می دارد:

الف) « هرگاه مرتکب نسبت به مجنی علیه قصد رفتاری را داشته، لیکن قصد جنایت واقع شده یا نظیر آن را نداشته باشد و از مواردیکه مشمول جنایت عمدی می گردد، نباشد ». بنابراین اگر جانی ضمن قصد فعل ارتکابی قصد نتیجه را هم داشت، جنایت شان عمد محسوب میگردد. و در صورتی جنایت شبه عمد است که بدون قصد نتیجه مرتکب عملی شود، یعنی فقط قصد فعل موجود باشد. مثلاً: هرگاه کسی به دیگری صدمه وارد کند و یا او را پرت کند و او بمیرد یا مجروح گردد، در صورتیکه نه قصد جنایت داشته باشد و نه کاری را که قصد نموده و انجام داده نوعاً سبب جنایت باشد، در اینصورت عمل انجام شده جنایت شبه عمد خواهد بود.

ب ) « هرگاه مرتکب، جهل به موضوع داشته باشد مانند آنکه جنایتی را با اعتقاد به اینکه موضوع رفتار وی شئ یا حیوان و یا افراد مشمول ماده (302) این قانون است به مجنی علیه وارد کند، سپس خلاف آن معلوم گردد ». دومین مورد از جنایت شبه عمد جهل به موضوع است. مثلاً: کسی به اعتبار اینکه حیوان خود شان است، آنرا مورد ضرب قرار می دهد، اما سپس معلوم می گردد که حیوان دیگری را مورد ضرب قرار داده است، در اینصورت ضربی را که بر حیوان وارد نموده است شبه عمد خواهد بود. یا مثال دیگری : مثلاً کسی به قصدی اینکه انسانی مهدور الدم است او را مورد حمله قرار داده ، اما بعداً معلوم می گردد که مقتول مهدورالدم نبوده است. در اینصورت نیز قتل شبه عمد می باشد.

پ ) « هرگاه جنایت به سبب تقصیر مرتکب واقع شود، مشروط بر اینکه جنایت واقع شده یا نظیر آن مشمول تعریف جنایت عمدی نباشد ». این در صورتی است که مرتکب بر اثر اغفال، بی مبالاتی، یا بی توجهی مرتکب یک عمل مجرمانه شود. مثلاً: آقای الف با وجود اینکه می داند رانندگی با سرعت غیر مجاز خلاف قانون بوده و هم چنان موجب یک حادثه جنایت باری خواهد شد، اما با این وجود به سرعت غیر مجاز خود ادامه داده و رانندگی می نماید که بالاخره تصادف کرده و در نتیجه تعدادی از افراد را می کشد یا اینکه ضرب و جرح به آنان وارد می نماید. در اینصورت عمل ارتکابی شان شبه عمد محسوب خواهد شد.

ج)جنایت خطای محض

قانون گذار در ماده ( 292 ) قانون مجازات اسلامی، در واقع به مصادیقی جنایت خطائی محض پرداخته است. اما در بند (پ) همان ماده تعریفی از جنایت خطائی را نیز ارائه داده اند که مورد بررسی قرار می گیرد. ماده فوق الذکر چنین مقرر می دارد: جرم در موارد زیر خطائی محض محسوب می شود:

الف ) در حال خواب و بی هوشی و مانند آن­ها واقع شود.

ب ) به وسیله صغیر و مجنون ارتکاب یابد.

پ ) جنایتی که در آن مرتکب نه قصد جنایت بر مجنی علیه را داشته و نه قصد ایراد فعل واقع شده بر او را، مانند آن که تیری به قصد شکار رها کند و به فردی بر خورد نماید.

باتوجه به تعریفی که از جنایت خطائی محض ارائه شد، قانون گذار ایران بخوبی مصادیق جنایت خطائی محض را نام برده که عبارت اند از انسان(  خواب، بی هوش، صغیر و مجنون ). چون این طور انسانها از لحاظ حقوقی بدون اراده محسوب گردیده و عملی را که انجام می دهند بدون عمد و سوءنیت تلقی می گردد. لذا هر عملی را که مرتکب شوند خطائی محض محسوب می گردد. مثلاً: شخصی که در حالت خواب بالای کسی بیافتد و دیگری را مضروب کند یا اینکه حتی به قتل برساند، عملش خطائی محض تلقی می گردد، چون در حالت خواب آن شخص هیچگونه قصد و اراده ای نداشته است. یا شخص مجنونی که دیگری را مورد ضرب و شتم قرار بدهد، عملش خطائی محض محسوب می گردد، چون شخص مجنون هم به لحاظ حقوقی فاقد اراده و قصد محسوب می گردد. نکته ای را که باید توجه کرد و در تبصره همان ماده بیان گردیده این است که اگر اشخاص فوق الذکر بداند که عمل ارتکابی شان نوعاً موجب جنایت بر دیگری می گردد، در اینصورت عملش جنایت عمدی محسوب خواهد شد. مثلاً: اگر شخص مجنونی بالای دیگری حمله نموده و خودش بداند که عمل ارتکابی شان موجب جنایت بر دیگری می گردد، در اینصورت جنایت عمدی تلقی می گردد. اما به نظر می رسد زمانی که شخص نتیجه عمل ارتکابی خود را بداند دیگر آن شخص مجنون نبوده بلکه شخص سالم تلقی خواهد شد.

در وقوع جنایت سه حالت متصور است:                                                         

 
الف) وقوع جنایت باشیوه مقصود برای جانی: مانند اینکه با تیر عمدا کسی را به قتل برساند، در اینصورت جانی قصاص می شود.                                                     
 
ب) وقوع جنایت باشیوه غیر مقصود: مثلا شخصی را دا خل دریا پرتاب میکند تا غرق شود، اما قبل از اینکه غرق شود سرش به سنگ می خورد می میرد یا اینکه کوسه می بلعد.                                                    

ج)وقوع جنایت بیش از مقصود جانی:مانند ماده 293 اینکه هرگاه فردی مرتکب جنایت عمدی گردد لکن نتیجه رفتار ارتکابی، بیشتر از مقصود وی واقع شود، چنانچه جنایت واقع شده، مشمول تعریف جنایات عمدی نشود، نسبت به جنایت کمتر، عمدی و نسبت به جنایت بیشتر، شبه عمدی محسوب می شود، مانند آنکه انگشت کسی را قطع کند و به سبب آن دست وی قطع شود و یا فوت کند که نسبت به قطع انگشت عمدی و نسبت به قطع دست و یا فوت شبه عمدی است . یا مانند اینکه گوش دیگری را ببرد بدون انکه قصد قتل داشته باشد و بدون انکه کارش نوعا کشنده باشد ،ولی اتفاقا شخص فوت می کندحکم این صورت مطابق قانون ان است که قطع عضو عمدی،قتل شبه عمدی است و او به قصاص عضو و دیه قتل هر دو محکوم می شود.(مستند این مطلب ماده 293-296-540 است. )                                                                                           

 در این صورت فقهادر گزینه 2 اختلاف نظر دارندکه عبارتند از:
موضوعیت وطریقیت وسیله از نظر فقها:


ـ بر خی میکوید جنایت عمد است وموجب قصاص است، زیرا اختلاف در خصوصیت فعل نمی تواند در انحراف قصد جنایت موثر باشد، در هر صورت قصد کشتن آن راحالا به هر نحوی که می خواهد کشته شود.
ـ برخی می گوید جنایت عمد نیست، وموجب قصاص نمی باشد زیرا تلف به وسیله روی داده که مقصود نبوده ومانند آن است که اصلا قصد تلف اورا نداشته است.                                                          
بر خی دیگر قایل به تفصیل شده است:                                                     
الف : اگر شیوه و وسیله مرتبت با فعل جانی باشد یعنی مدخلیت در فعل جانی داشته باشد به عبارت دیگربه نحو اجماع داخل در فعل مقصود برای جانی باشد مثل: (پرتاب کردن شخصی را به دریا تا از طریق غرق شدن بمیرد اما ماهی او را قبل از رسیدن به در یا می بلعد،) در این صورت جنایت عمد است وموجب قصاص می باشد
ب: اگر شیوه و وسیله وقوع جرم مرتبت با فعل جانی نباشد یعنی مدخلیت در فعل مقصود وشخص جانی نداشته باشد، مثال:( شخصی را در دریا می اندازد تا در در یا غرق شود اما قبل از رسیدن به دریا بر روی سنک می افتد و می میرد،) قصد فعل خاص وقتل با ابزار و روش وشیوه مخصوص دخالت در عمد بودن ندارد وبنا بر این اگرجنایت با ابزار ورویش غیر مقصود نیز واقع  شود جنایت عمد می باشد چون قصد قتل با شیوه که شخص مستلزم قصد مطلق قتل است.                                          
وجود مطلق در ضمن وجود مقید نهفته است ، لذا در مثال هایی مذکور اگر بر نظر برخی از فقها قصاص منتفی است به این جهت است که طرف قصد قتل نداشته باشد. (این مطلب در کتاب نیامده است )                       

 

 

مواردی که می تواند منجر به وقوع جنایات شود:

الف- بی احتیاطی : به معنای انجام کاری است که بر حسب هدف و مقصود خود به بیش از ان  واقع شود مثل این که راننده قصد له کردن پای شخص را داشت اما بعد از له کردن پا در اثر همان حادثه اعضای دیگر بدن نیز از بین برود یا فوت نماید.                                                                                                          

ب)نداشتن مهارت : به معنی نداشتن تبحر و تخصص در کاری است که می خواهد انجام بدهد و به لحاظ عدم تخصص موجب بروز حادثه ای و در نتیجه قتل دیگری شود مانند این که بدون تخصص در رشته برق ساختمان ،باعث برق گرفتگی دست وی شود ولی در اثر برق گرفتگی که دست وی اسیب دیده بعد از چند روز منجز به فوت طرف بشود.                                                                                                                  

ج)رعایت نکردن مقررات و نظامات دولتی : به معنی آن است که شخص مقررات و نظامات دولتی را که به منظور حسن اجرای امری و مراقبت در انجام آن وضع شده است ، نقض کند و این امر موجب بروز قتل شخصی شود. به عنوان نمونه چنانچه مقررات و نظامات و آیین نامه های ناظر به امر رانندگی که بر اساس موازین علمی از سوی دولت ها تنظیم شده است ، مورد بی توجهی رانندگان قرار گیرد و حادثه قتل اتفاق افتد در این صورت قتل در حکم شبه عمد تحقق می یابد.                                          
ت)بی مبالاتی : به معنای انجام کاری است که بر حسب قانون یا عرف ضرورت به انجام آن وجود داشته باشد مانند آنکه راننده کامیون بار خود را روی باربند ماشینی ببندد و این امر موجب سقوط بار و قتل شخص دیگری شود ، همین طور در مواقعی که باید راننده ترمز بگیرد ، از ترمز کردن خودداری کند و موجب قتل دیگری شودکه در این صورت غیر عمدی محسوب می شود.                                                                         

نتیجه:

رفع شدن ابهامات در قانون جدید

در خصوص ماده 293 قانون مجازات اسلامی 1392 که موضوع تحقیق این ماده را شامل می شود اینکه هرگاه فردی مرتکب جنایت عمدی گردد لکن نتیجه رفتار ارتکابی، بیشتر از مقصود وی واقع شود، چنانچه جنایت واقع شده، مشمول تعریف جنایات عمدی نشود، نسبت به جنایت کمتر، عمدی و نسبت به جنایت بیشتر، شبه عمدی محسوب می شود، مانند آنکه انگشت کسی را قطع کند و به سبب آن دست وی قطع شود و یا فوت کند که نسبت به قطع انگشت عمدی و نسبت به قطع دست و یا فوت شبه عمدی است که در این مورد چنین می توان گفت که خوشبختانه در قانون جديد سردرگمي از بين رفته است.جالب اين است که در اين قانون، در خصوص قتل شبه عمد در ماده 291 و در مورد خطاي محض در ماده 292، قانونگذار به صورت روشن‌تري ابهامات گذشته را برطرف کرده است. در گذشته ميان شبه عمد و خطاي محض، يک حالت ابهام وجود داشت و خوشبختانه در اين قانون اين موارد برطرف شده است. در ماده 292 امکاني پيش‌بيني شده که در مورد قتل خطای محض، موارد و مصاديق به صورت احصا شده و مشخص پيش‌بيني بشود و از قتل شبه عمدکاملا متمايز شود. قانونگذار در ماده 293 موارد عمدی و شبه عمدی را هم مشخص کرده است تا ابهام به کلي برطرف شود. باز از تغييرات ديگري که در اين قانون آمده بحث رفع ابهام از اشتباه در هويت است. ما در اين رابطه با خلاي قانوني مواجه می شویم و شاید هم آراي مختلفي در اين زمينه صادر شده است که در اين مورد بحث اشتباه در حقيقت به صورتي تقنين شده که باعث تغيير توسيع جزايي دیگر نخواهد شد .                                        

 

 

 

 

 

منابع و ماخذ:

صادقی، محمد هادی، حقوق حزای اختصاصی؛ جرایم علیه اشخاص، انتشارات میزان، چ 19

ملک زاده، فهیمه، اصطلاحات تشریحی حقوق جزا (عمومی- اختصاصی)، چ 1، انتشارات مجد

قانون مجازات اسلامی ایران مصوب 1392

زراعت، عباس. (1393). شرح مختصر قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، انتشارات ققنوس

آقائی‌نیا، حسین. (1392). جرایم علیهٔ اشخاص، تهران، نشر میزان 

  کیفری